نظام کنترل داخلی به عنوان ابزار حاکمیت شرکتی

نمایه بانک : استقرار نظام کنترل داخلی موثر یکی از ابزارهایی است که می‌تواند به صورت درون‌زا به تقویت فرهنگ حاکمیت شرکتی در بانک‌ها منجر شود.
  • چهارشنبه 27 اردیبهشت 1396 ساعت 17:59

سید مجید حسینی (صاحب‌نظر پولی و بانکی)


در ادبیات علمی مرتبط با حاکمیت شرکتی، ابزارها و شیوه‌های مختلفی جهت استقرار حاکمیت شرکتی موثر پیشنهاد می‌شود که یکی از مهمترین آنها وجود نظام کنترل داخلی (internal controls system) است. وجود نظام کنترل داخلی کارا، برای دستیابی به سلامت و صحّت در تمامی موسسات مالی ضروری است؛ بانک‌ها و موسسات اعتباری غیربانکی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. در واقع چنین سیستمی است که می‌تواند تحقق اهداف بانک را تضمین کرده و سوددهی بلندمدت آن را بهبود بخشد.

نظام کنترل داخلی همچنین به منظور تضمین نظارت مناسب مدیریت بر مسائل بانک و تقویت فرهنگ رفتار حرفه‌ای در داخل بانک، ضروری است. علاوه بر این، کنترل داخلی برای تشخیص و ارزیابی ریسک‌های موجود، کشف مشکلات و تصحیح ناکارایی‌ها، اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد. بدون شک اگر اهمیت نظام کنترل داخلی به درستی درک شود، این نظام دیگر تنها حوزه‌های خاص را پوشش نخواهد داد؛ بلکه تمامی فعالیت‌های داخل و خارج از ترازنامه بانک را در بر خواهد گرفت و با ماهیت و پیچیدگی‌های ریسک‌هایی که در فعالیت‌های بانکی وجود دارد، در ارتباط مستقیم خواهد بود.

تجربه ثابت کرده است که وجود کنترل داخلی موثر توانایی آن را دارد که از مشکلاتی که اغلب بانک‌ها با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند، جلوگیری کرده و یا حداقل به کشف به موقع و زودهنگام آنها بیانجامد؛ و از این طریق از ورشکستگی‌های بانکی و بحران‌های سیستمیک پیشگیری کند. شاید به همین دلیل است که کمیته بازل و همچنین ناظران بانکی در تمامی کشورها، همگی به صورت فزآینده‌ای بر اهمیت وجود کنترل داخلی مناسب تاکید می‌کنند.

بدون شک یکی از وظایف هیئت مدیره آن است که مطمئن شود نظام کنترل داخلی کارا در بانک وجود داشته و به صورت دقیق مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. زمانی که چنین نظامی در بانک توسط هیئت مدیره به وجود آمد، دیگر وظیفه مدیریت ارشد است که فرآیند‌هایی را طراحی کند که از طریق آنها بتوان تمامی ریسک‌هایی که در تحقق اهداف شرکت موثر‌ هستند را شناسایی، اندازه‌گیری، ارزیابی و نهایتا کنترل کرد. این ریسک‌ها شامل این موارد می‌گردد ریسک اعتباری، ریسک نرخ بهره، ریسک بازار، ریسک نقدینگی، ریسک عملیاتی، ریسک قانونی و نهایتا ریسک شهرت.

علاوه بر این، لازم است نظام کنترل داخلی به صورتی پیوسته مورد ارزیابی قرار گیرد؛ آن هم با این هدف که تطابق فعالیت‌هایش با قوانین و فرآیند‌های موجود در بانک، حدود خطر مورد قبول، مصوّبات و نهایتا بازبینی‌ها و اصلاحات انجام شده در بانک، تضمین گردد.

در پایان لازم به ذکر است که نظام کنترل داخلی، صرفا وظیفه کشف مسائل و مشکلات داخلی بانک را دارد و در مرحله بعد، این وظیفه مدیریت ارشد و هیئت مدیره است که فورا اقدامات اصلاحی را به منظور حل مشکلات عملیاتی کنند. به تعویق انداختن بی‌مورد این اقدامات ممکن است برای بانک هزینه‌های آتی فراوانی ایجاد کند. به همین دلیل، مقامات نظارتی باید بانک‌ها را به دلیل چنین تعویق‌هایی جریمه کنند. زیرا بدون وجود چنین جریمه‌ای، خطر آن وجود دارد که نظام کنترل داخلی به موجودی نمایشی و صوری تبدیل گردد و نتواند در عمل نقش خود را ایفا کند.


منبع : ایبنا


ثبت نظر

ارسال