70 سال کار و تلاش بی وقفه

روزنامه آوای خراسان جنوبی چاپ بیرجند روز دوشنبه 3 آبان ماه 1395 گفت و گوی نسرین کاری گزارشگر این روزنامه را با حسن زرین پناه ، پدر صنعت چاپ استان با عنوان « 70 سال کار و تلاش بی وقفه » در شماره 3633 منتشر کرد.
  • دوشنبه 3 آبان 1395 ساعت 9:1
در ادامه این گفت و گو آمده است: حسن زرین پناه، اول شهریور 1320 در روستای « نقنج» 60 کیلومتری شرق بیرجند متولد شد.
به گفته وی زرین پناه پدرش را در یک سالگی از دست داد و به همراه مادر و خواهر از نقنج به بیرجند آمد و در منزل یکی از فامیل ها ساکن شدند.
از 5 سالگی وارد بازار کار شده است و در هفت سالگی در دبستان شوکتیه مشغول به تحصیل شد.
او می گوید: به خوبی به خاطر دارم زمانی که مادر خواست برایم لوازم تحریر بخرد با افتخار گفتم خودم می خرم و از پولی که پس انداز داشتم اولین مداد، اولین دفتر و اولین پاک کن را خریدم.
** کارم را با هفته ای 2 ریال در 5 سالگی شروع کردم
پدر صنعت چاپ استان که کارش را از یک مغازه نجاری شروع کرد یاد آور می شود: در تابستان سال 1325 در مغازه ی نجاری در خیابان شهدای فعلی بیرجند کارم را شروع کردم و هفته ای دو ریال می گرفتم.
و بعد آن در یک مغازه بستنی فروشی کار می کردم که آخر شب تمام پول را در ترازو می ریختیم و صاحب مغازه از آن پول 5 ریال به من دستمزد می داد.
از همان 5 ریال خرج تحصیل و گاهی هم خریدی برای منزل بدست می آمد و الان چراغ پریموسی در منزل دارم که بهترین یادگاری از همان حقوق 5 ریالی من است.
بعد از دبستان، دبیرستان را هم در شوکتیه گذراندم و هیچ کمک مالی از مادر و هیچکس دیگر نگرفتم؛ فقط خدا .
در سن 20 سالگی با داشته همه وسایل زندگی آن روز ازدواج کردم در 22 سالگی دو فرزند دختر و پسرم داشتم و عاشق کار و زندگی شدم.
** اولین چاپخانه در بیرجند
وی در مورد بازگشایی چاپخانه اینگونه می گوید: در سال 1337 در دوران تحصیل همیشه با خودم فکر می کردم این همه کتاب را چگونه می نویسند و چقدر زحمت دارد!
همین عطش دانستن باعث ایجاد چاپخانه شد.
در سال 1337 از دبیرستان بیرون آمده و با 6 نفر از دوستان سنگ بنای چاپخانه را زدیم و قرار شد نفری 2000 تومان بگذاریم.
چون پس انداز من 1000 تومان بود، 1000 تومان دیگر قرار شد از مزد کاری من حساب شود.
وسایل، لوازم و کاغذ از چهار راه گلوبندک تهران و بازار الحرمین خریداری شد و چاپخانه در خیابان شهدای فعلی در مغازه 40 متری بین میدان امام و مسجد حائری باز شد.
یک مهندس از تهران برای آموزش و فرم بندی، ماشین چینی و کارهای چاپخانه به بیرجند آمد و بعد از یک هفته کارمان را با 4 نفر نیروی کار شروع کردیم و اولین چاپخانه بیرجند اینگونه شروع به کار کرد.
بیشترین تیراژ چاپ مان برای اداره فرهنگ، دفتر نمره و کارنامه و پیش نویس ادارات بود.
با عشق کار می کردیم تا اول مهر دفتر نمره ها و در ثلث اول کارنامه ها با مارک چاپ زرین در دست دانش آموزان باشد. همسرم در دوران شلوغی کار که موفق به استراحت و رفتن به منزل نمی شدم بهترین کمک کننده مددکار من بود که این خانم در همه موفقیت، من اثر مثبت داشت (روحش شاد).
** بعد از 20 سال چاپخانه زرین را فروختم
زرین پناه ادامه می دهد: 17 سال با جان و دل در چاپخانه کار کردم و با کسالت و مریضی که برایم پیش آمد دکتر تشخیص داد به خاطر سرب که در دستگاه های چاپ وجود دارد خون شما رقیق شده و باید ترک کار کنید و مجبور به ترک این کار شدم.
البته تا 3 سال بعد هنوز سرکار بودم و تمام فوت و فن صنعت چاپ و حروفچینی را به حاج حسن رضا حسین آبادی از همکاران عزیز آموزش دادم و بعدها چاپخانه را به او فروختم.
در طی این سالها در اتحادیه صنعت چاپخانه داران خراسان بزرگ عضو شدم و تمام کارهای چاپی بیرجند و اطرافش با چاپخانه ما بود.
تا اینکه متوجه شدیم یکی از چاپخانه داران مشهدی می خواهد در بیرجند شعبه بزند لذا محمد ابراهیم عرب از همکاران عزیز را تشویق کردم تا به تهران رفته و گواهی 5 ساله را گرفت و دومین چاپخانه شهرمان یعنی چاپخانه نزاری هم پا به میدان گذاشت.
بعد 20 سال که چاپخانه زرین را واگذار کردم پروانه بنکداری مواد غذایی را از اتحادیه گرفته و ساختمانی در 17 شهریور را با هزینه شخصی باز کردم.
** کارخانه کوکاکولا و کشک بیرجندی
زرین پناه هیچگاه از تلاش دست نکشید وی بعد از چاپخانه به فکر کاری بزرگ در خور بیرجند افتاد.
وی اولین قرارداد کوکاکولا و نان رضوی در مشهد را گرفته و در کنار بازار به توزیع نان رضوی و کوکاکولا پرداخت.
در حین این کار با مسئولان اداره کل صنایع در خراسان و مسئولان پژوهشهای علمی استان مهندس عطا و مهندس اکبری آشنا شدم و در بیرجند به آنها کشک بیرجندی دادیم که بسیار مورد توجه قرار گرفت و این بهانه ای شد برای افتتاح کارخانه کشک زرین بیرجند!
و همچنین کارخانه سرتین زرشک که موافقت اصولی اش را گرفتم و کلنگش به زمین خورد.
با عنایت فرماندار وقت آقای پاینده بعد شش ماه زمینی در شهرک صنعتی به من داده شد و نقشه آن کشیده شد.
** اولین کلنگ را در شهرک صنعتی زدم
با افتخار می گویم که من اولین فردی بودم که در سال 1363 زمین را در شهرک صنعتی در یک بیابان برهوت بود گرفتم و اولین کلنگ زمین را زدم .
در آن زمان مورد طعن و کنایه دوستان و آشنا قرار گرفتم ولی می دانستم بالاخره در اینجا صنعت جان خواهد گرفت.
با تانکر آب که 350 تومان از شهرداری می خریدیم آب به شهرک بردیم و آن را آباد کردیم.
فونداسیون کارخانه آماده شد. در ضمن کار بنک داری را هم ادامه دادم.
به گفته وی در این سالها حجت الاسلام ربانی از دوستان نزدیک بنده بود و در منزل ما رفت و آمد داشت ایشان در شبی که مهمان من بود گفت لاستیک سازی در بیرجند قرار است راه بیفتد و ایشان به دنبال موافقت اصولی آن است.
در سفر دوم آقای ربانی برای گزارش کار خدمت فرماندار وقت آقای محمد حسین زینلی رفتیم و در این زمان موافقت اصولی در حال تدوین بود.
فرماندار وقت با افتتاح کارخانه لاستیک سازی موافقت و تشویق کرد.
**سنگ بنای کارخانه کویر تایر زده شد
روز فراموش نشدنی بود زمانی که به ما گفتند با افتتاح این کارخانه سالانه 25 هزار تن لاستیک تولید و 1200 پرسنل شاغل خواهند شد.
آنقدر ذوق زده شدیم که همدیگر را در آغوش گرفتیم و تبریک گفتیم.
مهندس زینلی از کار دولتی استعفا داد و مدیرعامل کارخانه کویر تایر شد.
کارخانه لاستیک سازی با 1200 نفر شاغل تحویل آقای زینلی شد و دفتر کار من هم شد دفتر جلسات کارخانه ؛ یک اتاق 10 متری!
زرین پناه یادآور می شود: آن زمان کویر تایر نه زمین داشت، نه پول و نه ماشین و نه نیروی انسانی.
متن موافقت اصولی به نام حاج شیخ محمد ابراهیم ربانی با امضای آقای دکتر شافعی وزیر صنایع وقت تحویل گردید.
منزل من جایی شد برای پذیرایی از مهمانهایی که برای سرمایه گذاری از شهرهای مختلف می آمدند و من، آقای ربانی و آقای زینلی سه ضلع مثلث کارخانه کویرتایر شدیم.
ده نفر هیئت موسس که من و آقای زینلی دو نفر آن بودیم.
سرمایه 10 تا 10 هزار تومان بود و دفتر کار بنکداری من نمایندگی کوکاکولا در خیابان 17 شهریور و در یک اتاق 10 متری دفتر کار و ارتباطات آقای زینلی شد و بنده با همه امکانات اعم از ماشین، محل کار و منزل را برای مهمان ها در اختیار این واحد تولیدی قرار دادم.
چون عشق و علاقه داشتیم که چنین کارخانه ای در بیرجند راه بیفتد و نیروی بسیار ارزشمند و پرتلاش آقای مهندس زینلی کار را شروع کردند.
از فردای آن روز من و آقای زینلی برای پیدا کردن زمین کارخانه صبح با دو ساندویچ و نوشابه و یک قمقه آب به اطراف دستگرد و زیرک و مرک، دشت بوشاد به عنوان مالخر می رفتیم.
این گشت و گذارها خاطرات شیرینی هم به همراه داشت.
تفحص برای زمین ادامه داشت تا اینکه زمین فعلی کارخانه کویرتایر در غرب بیرجند در مکانی که در جوار شهرک صنعتی به متراژ 48 هکتار زمین و چاه آماده خرید گردید و چون پولی نبود همه پول آن چک داده شد و مابقی زمین را از منابع طبیعی گرفتیم.
فروش سهام به شرکتها، افراد حقیقی و حقوقی،بسیجیان و سپاه پاسداران شروع شد و برای خانواده محترم شهدا و بسیجیان و سپاه اقساط 5 ساله شد و این سرمایه ای برای استقرار کارخانه لاستیک در شرق کشور شد.
تمام فروش سهام کویر تایر صرف خرید زمین و آب در سال اول به خط من و امضای آقای زینلی ثبت شد.
افتخار می کنم اولین جلسه مجمع عمومی آن یکسال بعد با 250 نفر عضو در ساختمانی اجاری در میدان طالقانی تشکیل شد و من در آنجا نامه استعفا ام را به آقای زینلی دادم و قبلا بارها در موردش صحبت شده بود و ایشان موافقت نمی کرد. چون می خواستم در کار خودم که همان بنک داری کشک زرین بود مستقل باشم.
در سال 1369 ساختمان کشک زرین و شرکت تحفه کویر برای اولین بار در شهرک صنعتی ایجاد و ماشین آلات آن را از تهران به بیرجند آوردم.
کشک مرغوب و مطلوبی که در مدت کوتاهی بعد سال تولید دو فروشنده در مشهد ، 2 نماینده در زاهدان، 3 نماینده در شیراز و بندرعباس داشتیم.
این اولین کارخانه ای بود که کشک پاستوریزه را در کیسه های نایلکس و با مجوزهای قانونی، صنایع، بهداشت، استاندارد در مشهد به عنوان پرفروش ترین کشک کشور به بازار عرضه گردید.
وی در راه اندازی صنایع معادن هم عضوی فعال بوده و خاطر نشان می کند: چون هیئت امنای شهرک صنعتی بودم و در زمان راه اندازی اداره صنایع بسیاری از کارها به من واگذار گردید در طبقه فوقانی یکی از فروشگاه های مقابل مسجد آیتی ساختمانی اجاره شد وسایل اداری آن از چند خیر گرفته شد و مهندس علیرضا جمیع به ریاست این اداره انتخاب شد .
مهندس افخمی و مهندس جریر برای راه اندازی این اداره انتخاب شده بود که مراسم قطع نوار افتتاح و شروع کار مهندس جمیع از همین ساختمان اجاری دو اتاقه بود.
** سفر به آلمان و بازدید از اولین چاپخانه دنیا
زرین پناه در شهریور سال 1394 در سفری که به آلمان داشته از اولین چاپخانه 400 ساله دنیا دیدن می کند و در این مورد می گوید: به چاپخانه اشترن در شهر لوننبورگ آلمان رفتیم و با مدیریت چاپخانه آقای آندر آس یورس دیداری داشتم.
جالبی این چاپخانه در این بود که از اولین وسایل چاپ در آن نگهداری می شد و 14 نسل متوالی مدیریت این چاپخانه را داشتند که 4 نفر آنها خانم بودند و عکس همه آنان در دفتر مدیرعامل بود.
و بعد از یک تست کاری دو ساعت مدیر به من وقت داد که توضیحات و مراحل مختلفی از مدرن ترین چاپی دنیا با تیراژ 35 هزار روزنامه برایم توضیح داده شد.
** باغ پردیس محل پذیرایی بزرگان استان
وی که اکنون مدیریت باغ پردیس را دارد با افتخار می گوید: باغ پردیس محل پذیرایی جلسات استانداری، سپاه پاسداران، بسیجیان و همه مردم عزیز بیرجند بوده و هست.
بیرجند نیاز به چنین سالنی در آن زمان داشت اولین مهمانان جلسات استان شدن خراسان جنوبی در این باغ پذیرایی شدند.
پرفسور گنجی و مرحوم دکتر علوی با جمعی از مهمانان سفارت آلمان در باغ پردیس اسکان داشتند؛ که دستخط آنان از افتخارات من است.
زمان فوت مرحوم علوی ما در این باغ به مدت 5 روز افتخار میزبانی مهمانان داخلی و خارجی را داشتیم.
باغ پردیس افتخار دارد با ظرفیت بیش از 2000 صندلی و محیط سرسبز میزبان همه هم استانی ها و جلسات سخنرانی همه مردم عزیز باشد.
سخن آخر؟
در خاتمه در 11 مهر 1395 در میان انبوه عظیم چاپخانه داران تهران و کشور در تالار وحدت موفق به اخذ لوح سپاسی از دست وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی دکتر علی جنتی به همراه دو عدد سکه آزادی شدم و این افتخاری برای من و استان خراسان جنوبی شد.
و اکنون خالق یکتا را سپاس می گویم که در سن 75 سالگی با داشتن 5 فرزند پسر و یک دختر و یک نبیره (کباسه) که سه نفرشان در شرف بازنشستگی هستند با دیدن چاپخانه های معتدد و بسیار مجهز در شهر بیرجند و دیدن کارخانه عظیم کویر تایر با مدیریت بسیار مقتدر و پرسنلی 1200 نفر که سرپرست خانواده هستند.
و تولید 2550 تن انواع لاستیک که به کشورهای جهان صادر می گردد و دیدن شهرک صنعتی که به یک شهر بزرگ صنعتی و قطب بزرگ صنعت در استان تبدیل شده و اداره صنایع بیرجند از یک ساختمان دو اتاقه و دو پرسنل به جمع کثیری در کارکنان تبدیل گردید.
و تبدیل شدن بیرجند به مرکز خراسان جنبوی لذت می برم .خدا را برای توان انجام دادن خدمات شاکرم.
برای همه جوانان و هم استانی های ارجمند موفقیت و سلامتی و شادی از خدای متعال خواستارم.
*3215**2047* خبرنگار - محمد رسول ابراهیمی اسفدن*انتشار دهنده- عباسقلی اشکورجیری*

ثبت نظر

ارسال