به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، سفر به مناطق نفتخیز کشور غالبا یک وجه مشترک دارد که آن هم گرمای طاقت فرسای حاکم بر این مناطق است،فرقی هم نمی کند که در ماه های سردسال به جنوب کشور سفر کنی و یا در ماه های گرم؛ تنها فرقش این است که در ماه های سرد کمی از گرما کاسته می شود اما هوا همچنان گرم است.
این مقدمه را نوشتم به این دلیل که اصلا فکر نمیکردم در تاریخ 10 آبان ماه که در برخی از نقاط کشور شاهد بارش برف هستیم و در برخی دیگر از نقاط نیز هوا کم کم به سمت سرما میرود، در جنوب کشور شاهد دمای 34 درجه به بالا باشیم.
از این نکته هواشناسی که بگذریم مناطق نفتخیز جنوب کشور نقاط مشترک دیگری هم دارد مانند مشعل های روشن در تمام شبانه روز که برخی از آنها در فاصله چند صد متری از مناطق مسکونی قرارگرفته اند، لهجه شیرین جنوبی و خون گرمی اهالی جنوب کشور که باید هم بوی بد گاز مشعل ها را تحمل کنند و در سالهای اخیر گرد و غبار گاه و بیگاه را.
با این وجود اما به قول مردمان جنوب کشور شهرهای اهواز، سوسنگرد، دزفول، شوش، خرمشهر، آبادان و .... شبیه هم نیستند و با هم تفاوت می کنند، مثلا هوای شهر اهواز خشک تر از آبادان است و یا آبادان یکی از با صفا ترین شهرهای جنوب است.
البته اهالی جنوب بیراه هم نمیگویند، چون در همه سفرهایی که در مدت فعالیتم در حوزه خبری نفت به جنوب کشور داشتم مانند سفر به دشت آزادگان، سفر به غرب کارون، سفر به اهواز و غیره خرمشهر چیز دیگری است.
رنگ و بوی سفر به خرمشهر با تمام این سفرها فرق می کند؛ شاید به خاطر تابلوی بزرگی که بعد از پل ارتباطی با آبادان و در ابتدای شهر نصب شده که روی آن با خط قرمز نوشته اند « خیابان های اینجا رنگین به خون شهدا است، با وضو وارد شوید ».
با دیدن تابلو از پشت پنجره نیمه باز مینی بوس ، ناخودآگاه صلواتی فرستادم و فاتحه ای بر روح تمام شهدا خواندم که اگر امروز می رویم سکوی 2600 تنی فاز 20 را در آبهای اروند و در امنیت کامل به سمت خلیج فارس بدرقه کنیم، انصافا مدیون خون تمام شهدایی هستیم که نگذاشتند خرمشهر ایران به محمره عراق (نامی که عراقی ها در زمان اشغال برایش انتخاب کردند) تبدیل شود.
با ورود به خاک خرمشهر و عبور از کنار ایستگاه راه آهن مشهور این شهر به سمت یارد شرکت تاسیسات دریایی حرکت کردیم و بعد از آن وارد گمرک خرمشهر شدیم.
هنگامی که می خواستیم از دروازه گمرگ عبور کنیم با سد محکم حراست مواجه شدیم تا تجهیزاتی که همراه خبرنگاران مخصوصا عکاس ها و فیلم بردار ها بود چک و ثبت شود و هنگام خروج با مشکلی مواجه نشویم.
این سخت گیری ها هم به این دلیل انجام شد زیرا خرمشهر منطقه آزاد است و امکان ورود اجناس قاچاق از این طریق محتمل به نظر می رسد.
به هر حال بعد از کمی معطلی و پوشیدن تجهیزات ایمنی مانند کاور، کلاه و کفش ضربه گیز به سمت دوبه یا همان بارج ابوذر 110 حرکت کردیم.
جمعیتی از مهندسان و مسؤولان شرکت تاسیسات دریایی و شرکت نفت و گاز پارس درکنار بارج ابوذر 110 که برروی آن سکوی2600 تنی SPD20 قرار داشت حاضر بودند.
بارج آرام و بی حرکت برروی آبهای گلآلود اروند جا خوش کرده بود.
عکاس ها و فیلم بردارها بادیدن این غول 2600 تنی وطنی شروع به عکاسی و فیلم برداری کردند و خبرنگاران هم به سراغ مسؤولانی رفتند که در ساخت این سکو نقش داشتند.
*مدیرعامل شرکت تاسیسات دریایی: اقتصاد مقاومتی را در ساخت این سکو به نمایش گذاشتیم
ابوالقاسم رحمانی مدیرعامل شرکت مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی در مراسم حمل سکوی فاز ٢٠ پارس جنوبی، در جمع خبرنگاران گفت: تمام عملیات مربوط به ساخت و بارگیری سکوی فازهای ٢٠ و ٢١ پارس جنوبی با تجهیزات ملکی شرکت تاسیسات دریایی انجام شده است.
وی با بیان این که تیم های کنترل کیفیت و بازرس شخص ثالث در تمام مدت زمان ساخت و عملیات هوک آپ، پیش راه اندازی و راه اندازی بر فعالیت ها نظارت کامل داشتند، افزود: در این زمینه بیش از 6 میلیون نفر ساعت کار در گرمای طاقت فرسای خرمشهر انجام شده است.
به گفته رحمانی اشتغالزایی مستقیم برای ٦٠٠ نفر در روز از نکات قابل توجه در پروژه فازهای ٢٠ و ٢١ پارس جنوبی است و اگر این کار به شرکت های خارجی سپرده می شد قطعا شاهد اشتغال این تعداد از جوانان کشورمان نبودیم.
مدیرعامل شرکت مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی ایران با اشاره به این که ساخت عرشه های فازهای ٢٠ و ٢١ پارس جنوبی از فروردین ٩١ خارج از یارد این شرکت شروع شده است، ادامه داد: به دلیل نبود زیرساخت های مناسب، تکمیل ساخت در آن یارد امکانپذیر نبود، بنابراین با تصمیم درست، مراحل ساخت پس از انتقال سازه ها به یارد شرکت تاسیسات دریایی با جدیت ادامه یافت.
رحمانی، انجام کلیه مراحل مهندسی از سوی واحد مهندسی شرکت تاسیسات دریایی را از دستاوردهای مهم در پروژه فازهای ٢٠ و ٢١ پارس جنوبی عنوان کرد و گفت: همچنین سیستم کنترل سکوها از سوی شرکت های ایرانی طراحی و ساخته شده است.
...
در حین انجام صحبت با مسؤولان مربوط بودم نگاهی هم به اطراف انداختم؛ کشنده ای در حال جابه جایی است تا به جلوی بارج بیاید و یا دو کشنده دیگر که آنها هم به اطراف بارج چسبیدند وظیفه سکان داری و هدایت را برعهده بگیرند، این کار برای آن است که بارج از مسیر خود منحرف نشود و از سوی دیگر بتوانند این غول آهنی را هدایت کنند.
با صدای صلوات حضار گفت و گوی ما هم به اتمام رسید اما هنوز ذکر صلوات به اتمام نرسید که صدای بوق کشنده در فضا پیچیده و بلافاصله صدای صلواتی دیگر.
کشنده، بارج ابوذر 110 را با کمک دو کشنده دیگر بر روی آبهای اروند و در نقطه صفر مرزی حرکت داد؛ در خاک ایران ما نظاره گر این منظره بودیم و البته آن طرف یعنی در خاک عراق نیز برخی از روستاییان عراقی در کنار رودخانه جمع شده و اقتدار ایران را نگاه می کردند.
برای آنکه از قافله کشنده ها و بارج و سکو عقب نمانیم، توسط یک کشنده وارد آبهای اروند شدیم تا عکاس ها بتوانند بهتر عکس بگیرند و فیلم برداران هم.
روی آب اروند عظمت سکو را نگاه می کردم که یکی از خدمه کشنده گفت "آنطرف رودخانه جزیره ام الرصاص (محل کشف پیکر 175 شهید غواص) است."
یکی از دوستان هم گفت باور می کنی الآن که در حال عبور آرام از کنار جزیره ام الرصاص هستیم زمانی عملیات والفجر 8 در اینجا انجام شده است، شاید الآن زیر همین اروند پیکرهایی از شهدا وجود داشت باشد.
تلاقی ام الرصاص که این روزها نماد ایستادگی 175 شهید غواص دست بسته در دوران جنگ تحمیلی شده، با سکوی تمام ایرانی SPD 20 که نماد خودباوری و ایستادگی ایران در دوران تحریم است بهترین تصویری بود که در جریان بدرقه این غول آهنی میتوان دید.
در آخر هم آرزو می کنم هر چند برخی از مسؤولان راه نجات صنعت نفت را در انعقاد قراردادهای خارجی می بینند و چشم انتظار خارجی ها نشسته اند برای توسعه صنعت نفت کشورمان، اما باز چنین صحنه هایی را در آینده نگاه کنم.
گزارش از محمدحسین سیف اللهی مقدم
انتهای پیام/